پریناز پریناز ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

نی نی قشنگممممممممممم

بابای مریض

سلام نی نی قشنگم بابای مریض شده هر چی میگم بیا بریم دکتر نمیاد    دیشب که دیگه حسابی حالش بد شده بود  منم که شما هی اذیتم میکردی حالا خوبه هنوز فسقلی تشریف داری دلم واسه بابای واقعا میسوزه تازه مرخصیش هم تموم شد رفت سرکار ...
13 بهمن 1390

سلام نی نی قشنگم

دیشب خیلی شب بدی بود بابای عوض شده بود ازش میترسیدم آخه چرا ؟ اگه .................... نی نی قشنگم دلم بدجوری گرفته دلم تنگ شده واسه مامانم و مامان حاج خانم خسته شدم از این رفتارای بابای
7 بهمن 1390

کمر درد مامانی

سلام کوچولوی مامان دیشب مامان نذاشت شما لا لا کنی ؟ آخه کمرم بدجوری درد میکرد  بابای هم خوش خواب مگه بیدار میشد تا بالاخره یه جیغ بنفش کشیدم بابای چسبید به سقف   ...
5 بهمن 1390

بدون عنوان

نی نی قشنگم امشب بابای سرکاره منم حوصله ام بدجوری سر رفته خوب حالا بزار بگم چند تا عمه و خاله و......... داری از مامانت بابای عباس و نه خاله نه دایی و نه مامان بزرگی    البته نکیسا و زن دایی و کیمیا هستن از بابا ٢تا عمه ٢ تا عمو عزیز   و بابابزرگ     ...
1 بهمن 1390

غربالگری

وای که تا بریم غربالگری خول شده بودیم          آخ قربون اون دماغ و صورت و دست و پات بشم    آه نگفت دخملی یا پسر . گفت هنوز کوچیکه بابای بالاخره صدای قلبت و شنید       وقتی داشت میدیدت دیدن داشت فدات بشم ...
1 بهمن 1390

اولین بار

اولین باری که صدای قلب قشنگ تو شنیدم ٦ هفتم بود بابا با نکیسا بیرون اتاق نشسته بودن وقتی صداتو شنیدم زدم زیر گریه  دکتر سونو خنده اش گرفته بود هول شده بودم یادم رفت بابای رو صدا کنم اومدم بیرون بابای اینجوری بود   ...
1 بهمن 1390